حقیقت فراخوان خدای را / آن کریم بزرگوار را / همان آفریدگار که هیچ را با پوچ ادغام کرد / تا که آغازی نوین باشد ، زمین / آن کس که آسمان را از پرده ی چرک تاب زدود / . . . و اما ما همانانیم که بی خبران آن منظره بودیم صحنه جنایت فقیری دریغ از تیکه ای نان و من عاجز از دو نیم کردن آن همین نبود عشق است و بس و ما همان رهگذران دل سنگی از کوچه ی دلتنگ فقیری و ما حتی دریغ از یک درنگ . . .
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]()
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |